|
فرهنـــــــگـــستان طـــــــالـــــقــان فرهنگی؛اجتماعی؛خبری
| ||
|
اصطلاح و ضرب المثل های طالقان: بن ِدمت بخوردی= در اصطلاح ناراحت شدی . ترشه خیکِ شو بیورد = در مورد کسی که دیگران از آمدن او خوشایند نیستند اطلاق میشود. گو خیک = به کسی گفته میشود که زیاد بخوردو سیر نشود. gow khik رو اؤ شانه زیر گشک لانه = کنایه از ظاهر و باطن یک رنگی نداشتن است ، سر وروی آراسته و خوب دارد ولی درو نش (دلش) مانند لانه زنبور سیاه و بد منظره است. گشک = زنبور زرد . geshk تخته تو بشورون= مصداق مرده شور تو راببرند. TAKHTA to boshoron تش هر قدر تندتر بسوجه تندتر خاکستر می بو: به معنی آتش هر چه تندتر بسوزد زودتر سرد می شود. مصداق :تب تند زود سرد می شود. اربابی خنه جوز زیاده ، می تنی بشماری نتنی ببری: به معنی:خانه ی ارباب گردو زیاد است ، می تونی بشماری ولی نمی تونی ببری! مصداق :در خانه ی قاضی گردو بسیار است اما شماره هم دارد. بشّه ابرو ویگیره ، بزه چشمم کور کُرد!: یعنی:رفت ابرو را درست کند ، زد و چشم را هم کور کرد! مصداق:رفت ثواب کند کباب شد. پارسال غصه درکردیم گِلی سر ، امسال درکردیم دِلی سر: یعنی:سال پیش غم و غصه ها را می ریختیم روی گل ، امسال می ریزیم روی دل.مصداق پارسال زدیم به بیعاری ، امسال زدیم به بیماری دتر بداشتیُم به این عزیزی بشه عظیم دتری کنیزی؟دخترم را به عزیزی نگه داشتم حال برود کنیز دختر عظیم بشود؟ هرجور تیی صِلاحِ مایی کلاهِ: هر جور تو صلاح بدانی ما بالای سر میگذاریم حرف میزنُنم دردت کنه یه روزی مردت کنه:حرفی میزنم که به تو بر بخورد و روزی تو را مردی کند نه بیل بزیم نه پایه انگور بُخُردم دار سایه: دیگری کار کرد و من سود بردم ، نه پا بیل زدم نه بوته انگور را به داربست آویزان کردم اما از سایه بوته انگور کشیده شده در دار بست لذت بردم گپ زنی دل خوشه خنه خُراب: کسی که زیاد حرف میزند دل خوش است اما خانه او نا مرتب و خراب است بهاری هوا، زن و مردی دعوا/بهاری هوا، زن و شوهری دعوا::دعوای زن و شوهر مانند هوای بهاری گاهی آفتابی و گاهی زود ابری میشود. زود قعر و زود آشتی میکنند. یه کوه باید خُراب گرده تا یه دره پُر گرده:باید کوهی خراب شود تا اینکه دره ای پر شود تخم گو نمینه هیچ، مچیلش دی میخورَه: سود آور که نیست هیچ، سرمایه اصلی را هم از بین میبرد(مچیل: تخم مرغی که برای تحریک مرغ به تخم گذاشتن در لانه مرغ میگذارند) گِو رَ پوست کوردیُم دمش بماندی:کار را تمام کرده ام فقط آخرش مانده است/گوو:گاو غذا سیرابیُم فقط لوکی سر رو میخوام سنگ بنیُم:از غذا سیر شده ام فقط کمی میخواهم نان روی غذا بخورملوک: علف چیده شده که روی هم گذاشته شده باشد(مردم معتقداند بعد از خوردن غذا باید کمی نان بخورند تا زود گرسنه نشوند) بزکِی بسته رو نِین واز کن رقصشه بین:بز کوچک را منگر که آرام است اگر او را آزاد کنی بسیارشلوغ میشود ، معادل فارسی آن:فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه حرفی میان حرف نِزِن سفیدی میان زرد نزن:اگر وسط حرف دیگران حرف بزنی مانند این است که (در بافتنی،گلیم و...)میان رنگ سفید رنگ زرد را بزنی ؛ در کل به این معنی است که اکیدا نباید وسط حذف دیگران حرف بزنی قد قدش ایجه مینه مرغانش جای دیگه: کار را برای کس دیگری (جای دیگری)انجام می دهد اما غرغرش را نزد ما می کند کاه تیِی دنه بَ کاه انبار تیی بَ:غذا برای تونبود (ولیمه ای بود) شکمت که برای تو بود (بایدکمتر میخوردی)کاربرد این وقتی است که کسی زیاد درمهمانی ها غذا میخورد و دلدرد می گیرد سگ وگیره رومام مینه آدم وگیره رومام نمینه:اگر انسان را سگ گاز بگیرد بعد از مدتی خوب میشود اما اگر انسان به او زخم زبان بزند دیگر خوب نمیشود کسی مایی مرثیه رو واگیر نمینه:هیچ کس به حرف ما گوش نمی دهد درختی مینشانم دیره وقتی زیر سایه اش نشینم روز سختی: امروز کاری میکنم و آینده پاداشش را خواهم دید داریم خوریم نُداریم خُوان دِ بینیم: تا وقتی که داریم می خوریم هر وقت نداشته باشیم آن را در خواب می بینیم (اصل این ضرب المثل تکیه ایی است که درروستا های دیگر هم رواج دارد) مي يَسي تا قاف ، مي خُسي تا ناف: اين ضرب المثل براي نشان دادن كوتاهي قد گياهي( مثلا گندم) به كار ميرود كه اين بوته آنقدر كوتاه است كه وقتي مي ايستي تا مچ پا ميرسد و اگر بخوابي تا روي شكم توميرسد هرجور تیی صِلاحِ مایی کلاهِ: هر جور تو صلاح بدانی ما بالای سر میگذاریم حرف میزنُنم دردت کنه یه روزی مردت کنه: حرفی میزنم که به تو بر بخورد و روزی تو را مردی کند نه بیل بزیم نه پایه انگور بُخُردم دار سایه: دیگری کار کرد و من سود بردم حرف زنی دل خوشه خانه خُراب:کسی که زیاد حرف میزند دل خوش است اما خانه او نا مرتب است شهر کوران میشی یه چشمِتِ دَبست:اگر در شهر کورها میری یک چشمت را ببند ؛ معادل فارسی آن:خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو شیطانَ کینه چو دمینه: کون شیطان را چوب میکند، کنایه از آدم شیطان و جسور لسه دست بی عایق: آدم شل و وارفته گوزنه کین جو نانَ وهانیه: آدم گوزو بهانه اش خوردن نانی که از آرد جو درست شده است،انداختن کارهای ناشایست به گردن دیگران گوزنه کین جو کلاسَ وهانیه/گوزنه کین وهانیه جو کلاسَ دره:آدم گوزو بهانه اش خوردن توتک که از آرد جو درست شده است،انداختن کارهای ناشایست به گردن دیگران کلاس : توتک محلی، که بصورت گرد یا بیضی شکل بوده وبا آرد جو یا گندم درست می شود و درونش حلوا و رویش معمولا" تخم مرغ می مالند. لسه چانگی نکن: زیاد حرف نزن گسنا گرها (gosna gorha): بمعني: كَ نه ی گرسنه همانطور كه كنه به بدن حيوانات مي چسبد و خون حيوان را مي مكد و تا كاملاً سير نشود از بدن ميزبان جدا نمي شود در مواقعي از اين مثل استفاده مي كنند كه كودك بسيار گرسنه باشد و براي شير خوردن به مادرش بچسبد و مدت طولاني شير بمكد. وَرْزا گوزْ بدا مِزْدش بُسوت: به بهانه اينكه گاو زير بار گوز داد ... مزدش سوخت. كنايه: به بهانههاي واهي، حقي را تباه كردن است و موضوع بهانه با اصل آن ربطي به هم ندارند.
ميان بُخُور، كنار بُخُوسْ:وسط بخور، كنار بخواب. كنايه: در سياست و ماجرا داخل نشويد، معادل فارسي ضربالمثل آهسته برو، آهسته بيا كه گربه شاخت نزنه. نَخاستِ مَردک زنه گری رَ مینه : زنی که مردی را نخواهد ولی بلاجبار به او تمکین نموده و زندگی میکند. کنایه ازاین است که کسی کاری رابا میل و رغبت انجام ندهد و اجبار بکار باشد . هر که اسپی ریشه تئی پی یری خویشه؟: هر کسی که ریش سفید دارد دلیلی براین نیست که از نزدیکان پدرتان باشد. مصداق گاوی که پیشانی سفید است لزوما" دلیلی نیست که حتما" گاو شما باشد. هم مي خوره هم مي زنجه ham mikhora ham mizonja آدم ویر مینه! Adam wir meyne باران بيزي تراكان هنديشه؟ Baran bizzi tarakan handishia "گسنا گرها" ست Gosna Gorha كولي بنگتن بز Kooli bengaton boZ پيش رو عاشقانه پشت رو رشك لانه eshk اسبان نعل مينن مورچان لنگانشان جور ميدارن خر بگوزي، باد ببرد. ایچینه خرابه آسیو خالك جان نمياي، نميشي، وقتي مياي درنميشي؟ موضوعات مرتبط: اصطلاح و ضرب المثلهای طالقان ادامه مطلب [ چهارشنبه ششم دی ۱۳۹۱ ] [ 7:5 ] [ مسعود علی شیری ]
مثل : پارساله چوچکا امسال چوچکی جریق وریق Parsale chocheka emsale chocheki jerighe verigh معنی: سرو صداو مشاجره گنجشک پارسال و گنجشک امسال شرح:وقتی یک نفر تازه از گرد راه رسیده، بدون توجه به کسانی که قبل از او در گیر کاری بوده اند در مورد آن کار اظهار نظر میکند میگویند........ ---------------------------------------------مثل : بزی اجل سر بیا قصابی نانه میخوره Bezi ajal sar bia ghasabi nane mikhora معنی: اجل بز که سر آمده باشد نان قصاب را میخورد شرح:وقتی سرنوشت یک نفر برایش مقدر شده باشد ، دست روزگار او را به سمتی میبرد که خودش با دست خودش آن سرنوشت را رقم میزند در این موارد میگویند........ ----------------------------------------------مثل : قیمتش بشیه پلنگی پیشانی Gheymatesh bashiah palengi pishani معنی: قیمتش را روی پیشانی پلنگ نوشته اند شرح:وقتی قیمت جنسی چنان بالاست که کسی جرات بیان رقم آنرا هم ندارد میگویند........ ----------------------------------------------مثل : پوستشه کنار بنگنی هستقانش دیار میبو Posteshe kenar bengani hasteghanesh diar miboo معنی: پوستش را کنار بگذاری استخوانهایش معلوم میشود شرح:وقتی یک نفر آنقدر لاغر است که جز پوست و استخوانی نیست میگویند........ ----------------------------------------------مثل : زوما بشیه زن پیری کاری پی Zoma bashiah zen piari kari pey معنی: داماد رفته است دنبال کار پدر زن شرح:وقتی یک نفر برای کس دیگری آنقدر بی علاقه کار میکند که ارزش آن کار را از بین میبرد میگویند........ ----------------------------------------------مثل : چشمشی سره هندی گیتی Choshmeshi sare handi giti معنی: روی چشمهایش را پوشانده است شرح:وقتی یک نفر آنقدر بی حیاست که در موقع دعوا ملاحظه هیچ چیز و هیچکس را نمیکند و یا وقتی کسی به عمد از کنار مسئله ای با چشم پوشی عبور میکند میگویند........ ----------------------------------------------مثل : زیدشت عروسیه فشندک میرقصن Zidasht arosiah fashandek miraghsen معنی: زیدشت عروسی است فشندک میرقصند شرح:وقتی یک نفر کاسه داغ تر از آش میشود میگویند........ ----------------------------------------------مثل : کهنه پنیر پوست اگر پوست گردی دشمن دی دوست میگرده Kohneh panir post agar post gardi doshman di dost migarda معنی: اگر پنیر پوست کهنه ( غیر قابل استفاده) دو باره قابل استفاده شد دشمن هم دوست میشود شرح:وقتی دشمنی ادامه دار باشد و کهنه و دیرینه شده باشد دیگر امکان دوستی در این بین وجود ندارد ----------------------------------------------مثل : بشو عربستان مادیانه بین کره شه بستان Bashoo arabestan madiane beyn koreshe bestan معنی: برای انتخاب اسب برو عربستان و اول مادرش را ببین شرح:بیشتر در مورد انتخاب همسر میگویند که قبل از انتخاب فرد به اصل و نسب و خانواده اش توجه داشته باش ----------------------------------------------مثل : قاطره بگوتن پیرت کیه بگوت ماارم مادیانه Ghatere bagoten piaret kieh bagot maarom madianah معنی: به قاطر گفتند پدرت کیست گفت مادرم مادیان است شرح: وقتی کسی بی اصل و نسب است و سعی میکند برای خود اصل و نسب مجازی بتراشد میگویند........ ----------------------------------------------مثل : کل نبی یی گوکوئک Kale nabiey gowkoek معنی: پیچ انگوری ( یک نوع گیاه سمی که میوه هایش شبیه گوجه فرنگی و اندازه دانه های انگور است ) مربوط به کل نبی شرح: متاسفانه شرحی پیدا نکردم ----------------------------------------------مثل : از گرسنگی عباسی دوس از بزرگی نواب هند Az goresnegi abasi dus az bozorgi navabe hend معنی: ازگرسنگی آویزان عباس است و از بزرگی لاف نوابی هند را میزند شرح:وقتی یک نفر آدم قابل توجهی نیست اما لاف بزرگی و منم منم میزند میگویند........ ----------------------------------------------مثل : کوری خانه نشینه بغدادی خبر دار Kori khane neshineh Baghdadi khabardar معنی: کور زمین گیر است و از بغداد خبر دارد شرح:وقتی یک نفر به ظاهر آدم آرام و سر بزیری است ولی دائم بصورت پنهانی در کار مردم سرک میکشد و تفحص میکند میگویند........ ----------------------------------------------مثل : کینی سری کدخدا Kini sari kadkhoda معنی: کد خدای نشسته شرح:وقتی یک نفر دست به هیچ کاری نمیزند ولی اختیارداری کار همه را هم میکند میگویند........ ----------------------------------------------مثل : پیر یوئر مینه پسر داسقاله دس ومیگیره Piar yoer minah pesar dasghale das Vemigirah معنی: پدر به کمک دیگران میرود و پسرش داس کوچک دست میگیرد شرح:وقتی یک نفر به ظاهر میخواهد نشان دهد که او هم مانند دیگران دارد کاری انجام میدهد میگویند........ ----------------------------------------------مثل : اگه پی یر مارته نمیدییی ادعای پا تشاهی میکردی Ageh piar maarete nemidiey edeaye pateshahi mikordi معنی: اگر پدر و مادرت را نمیدیدی ادعای پادشاهی میکردی شرح:وقتی یک نفر گذشته خود را فراموش کرده و به دیگران به دروغ فخر فروشی میکند میگویند........ ----------------------------------------------مثل : ستک ستک صل علی تی یی تک Sotek sotek sale ala tiey tek معنی: لب کلفت ، لب کلفت ، ماشا الله به لب تو شرح:وقتی بخواهند کسی را متوجه عیبی بزرگی در خودش کنند که او این عیب را در دیگران مورد استهزا قرار میدهد میگویند........ ----------------------------------------------مثل : این فرتک به اون فرتک در In fertek be on fertek dar معنی: این فرتک به آن فرتک در شرح:این متلک به آن متلک در ( موشک جواب موشک) ----------------------------------------------مثل : باباتی خانه آجر پخته ره سگ نمیخورد Babati khaneh ajore pokhte re sag nemikhord معنی: در خانه پدرت آجر پخته را سگ نمیخورد شرح:در مورد تازه بدوران رسیده ای میگویند که در خانه پدرش هیچ امکانات پیشرفتی نبود( کنایه از اینکه تو قبلا هیچ کسی نبودی) میگویند........ ----------------------------------------------مثل : آل پاشایی کلا گرسیه Ale pashaei kela garsiah معنی: شبیه کلاه آل پاشا شده است شرح:وقتی چیزی زیر دست و پا له و خرد میشود ( پامال و نفله شده) ------------------------------------------------------- مثل : اچینه تاریک انباری گربه Achine tarik anbari gorbah معنی: مانند گربه انبار تاریک است شرح:وقتی یک نفر بسیار منزوی و گوشه گیر است و یا هر چیزی اورا به وحشت میاندازد میگویند........ ------------------------------------------------------- مثل : دور از علی اکی ننه Door az alieki nanah معنی: دور از مادر علی کوچولو شرح:در مورد کسی میگویند که عیب خود را نمیبیند ولی در مورد همان عیب از دیگران ایراد میگیرد میگویند........ ------------------------------------------------------- مثل : اچینه ده میان بومی خر Achineh dah mian bomi khar معنی:مانند خر رها شده در وسط ده است شرح:در مورد کسی یا چیزی میگویند که همیشه در اختیار دیگران است و از خود اختیاری ندارد (خری که بی صاحب در وسط ده رها شده باشد هر کس که کاری داشته باشد بندش را میکشد و با خود میبرد) ------------------------------------------------------- مثل : صبح که میا قر پی دره شو که میبو ذکری دره Sobh ke mia gher pey dara sho ke mibo zekrey dara معنی: صبح که میشود دنبال قر و فرش میرود و شب که میشود بدنبال ذکر و دعا یش میرود. شرح:در مورد کسی میگویند که ریا کار است و در مواقع مختلف کاملا متضاد عمل میکند. ------------------------------------------------------- مثل : دوری دلبره وا نزدیکی زهره بر Doori delbareh va nazdiki zahreh bar معنی: از دور دل میبرد و از نزدیک زهره شرح:در مورد کسی یا چیزی میگویند که دور نمای خوبی دارد ولی در واقع عکس آن چیزی است که نشان میدهد ------------------------------------------------------- مثل : خودمانی گل خودمانی دیواری دیم Khodemani gel khodemani divari dim معنی: گل خودمان روی دیوار خودمان شرح:معمولا برای ازدواج های فامیلی گفته میشود( یعنی وقتی که همسر خوب در فامیل برای این فرد داریم چرا برود با غریبه ازدواج کند؟) ------------------------------------------------------- مثل : دزدی که به ما واکت مهتاب شو گردی Dozdi ke be ma vakat mahtabe sho gardi معنی: نوبت دزدی که به ما رسید شب مهتابی شد شرح:کلا برای بیان بد شانسی بکار میرود ( نوبت به اولیاء چو رسید آسمان تپید) ------------------------------------------------------- مثل : علف در کندا بو زده یه Alafe dare kanda bozadeh yah معنی: علف جلوی خانه بو میدهد شرح:وقتی کسی اعتماد به نفس ندارد و همه چیز مربوط به خودش را کمتر از دیگران میبیند (مرغ همسایه غازه) میگویند........ ------------------------------------------------------- مثل : حاضره قلم به چشمش بشو روی کاغذ نشو Hazereh ghalam be choshmesh basho roye kaghoz nashoo معنی: حاضر است قلم به چشمش برود و روی کاغذ نرود. شرح:در مورد کسانی بکار میرود که از درس خواندن فراری هستند و به هر بهانه از این کار فرار میکنند ------------------------------------------------------- مثل : بعد از عروسی پنزار درنگن فراوانه Bad az arusi peynzar darengan feravanah معنی: پس از عروسی کسانیکه پنج ریال پنج ریال کمک میکنند فراوانند شرح:در مورد کسانی بکار میرود که پس از اتمام کار میایند و به اصطلاح بصورت ظاهری میخواهند کمکی بنمایند ------------------------------------------------------- مثل : کهنه گیوا لنگه آنش راهی میان کتی Kohneh giva lengeh anesh rahi mian kati معنی: کفشهای کهنه اش در راه افتاده است شرح:در مورد کسی میگویند که سالیان سال در انجام کاری ممارست نموده و پیشکسوت شده میگویند........ ------------------------------------------------------- مثل : اون موقعی که تو آدمی سر دنبی ای ما اینکاره بییم On mogheh ie keh to adomi sar danebiey ma in kareh bieym معنی: آن موقعی که تو هنوز تبدیل به ادم نشده بودی( میان آب و گل بودی) ما این کارها را میکردیم شرح:در مورد کسی میگویند که در کاری تازه وارد است و ادعایش هم میشود و دیگران میخواهند به او ثابت کنند که ما قبل از تو این کاره بوده ایم(اون موقعی که تو به سیب زمینی میگفتی دیب دمینی ما این کاره بودیم) ---------------------------------------------- مثل : اچینه دار سری غراب Achineh dare sari ghorab معنی: مانند کلاغ روی درخت است شرح:در مورد کسی میگویند که بسیار فرصت طلب و ابن الوقت است ( کلاغ روی درخت مینشیند و انتظار میکشد و به محض اینکه گردو از بالای شاخه ها به پائین میافتد میرود و آنرا میقاپد) موضوعات مرتبط: اصطلاح و ضرب المثلهای طالقان ادامه مطلب [ چهارشنبه یکم آذر ۱۳۹۱ ] [ 10:22 ] [ مسعود علی شیری ]
ماهها و روزهاي سالشماري طالقان: (پنچپتکpanjpatek)
از 15 اسفند تا 15 فروردين هجري شمسي (چون اسفندماه در سالشماري هجري شمسي 29 روزه است) طول ميکشد. اين ماه مقارن با اسفند و فروردين هجري شمسي است و در آن آيين چارشمبه سوری(چهارشنبهسوري) اجرا ميشود. اگر سال 365 روزه باشد، روزهاي پنجپتيک به ترتيب: شانزدهم، هفدهم، هجدهم، نوزدهم و بيستم فروردين هجري شمسي خواهد بود و اگر سال 366 روزه باشد، پانزدهم فروردين کبیسه نام ميگيرد و روزهاي شانزدهم تا بيستم، باز هم پنج يک خواهند بود. در قديم، در روزهاي پنجپتيک، جشن ميگرفتند و شخم زدن زمين و بذر افشاندن را درست نميپنداشتند. نوروز اعتدال بهاري (اول فروردين هجري شمسي) نيز در اين ماه واقع شده است که در مناطق طالقان نيز از ديرباز، همگام با ساير اقوام، با خانهتکاني و خريد پوشاک نو و شيريني و آجيل خود را آماده نوروز بهاري ميکردند و هدايايي از قبيل پوشاک، کفش، شام و يا پول به مستمندان ميدادند.
شب یلدا: شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن میگیرند.
«یلدا» واژهایست به معنای «تولد» برگرفته از زبان سریانی که از شاخههای متداول زبان «آرامی» است. زبان «آرامی» یکی از زبانهای رایج در منطقه خاورمیانه بودهاست. برخی بر این عقیدهاند که این واژه در زمان ساسانیان که خطوط الفبایی از راست به چپ نوشته میشده، وارد زبان پارسی شدهاست.
عضای بدن به گویش طالقانی: لِنگ؛ قاچیل=پا مُک = لب بال = دست لب ، بن پر= پهلو اِشکُم = شکم گیس = مو ی زن ذُلف= مو ی مرد میل =ناخن فینی=بینی ، دماغ دیم=صورت چُشم = چشم چگن = چانه کین = باسن ، کون میان لِنک = خشتک ، مجازا" آلت انگوشت = انگشت اُسکوف = آرنج دست قورت = گلو کول= کتف ، دوش تُک = دهان پنجه پيتك يادگاري از جشن هاي نوروز در طالقان :ايرانيان قديم سال را به دو قسمت كرده، هفت ماه را تابستان و پنج ماه را زمستان مي دانسته اند. چنانچه در بندهش ( باب 25 فقره 7 ) گويد: از هر مزد روز در فروردين ماه تا انيرانروز در مهر ماه، هفت ماه تابستان است و از هرمزد روز در آبان ماه تا اسفند ماه انجام «پنجوه panjuh» پنج ماه زمستان است. در بعضي از روايت ها از جمله در فرگرد نخست و نديداد اشاره شده است كه زمستان ده ماه تابستان دو ماه بوده است. پنجه پيتك
در طالقان و آبادي هاي اطراف آن ايام پنجه از روز بيست و پنج فروردين ماه هر سال است، كه به آن « پنجه پيتك» گويند. از قديم مردم طالقان مانند مردم ديگر شهرها، هر ماه را سي روز حساب مي كردند كه در مجموع يك سال سيصد و شصت روز ميشد. با اين حساب پنج روز از سال زياد مي آمد كه جزء هيچكدام از ماه هاي سال محسوب نمي شد و حتي مردم اين پنج روز را جزء ايام عمر خويش نمي دانستند و مي گفتند: پيتك پلو
پيت گشت
كشتي گرفتن
تاب خوردن يا تو خوردن
سيد احمد وكيليان
هزار امبامی سربنده.
================================
======================================
=============================================== ============================================= ========================================== ایشالا این کرگ امی کندا بیوره. ================================================ ========================================== دهی دُوُ بیرون دهی ماست دُ بهتره.
موضوعات مرتبط: اصطلاح و ضرب المثلهای طالقان ادامه مطلب [ جمعه دوازدهم آذر ۱۳۸۹ ] [ 3:36 ] [ مسعود علی شیری ]
|
||
| طراح قالب : بیاتو اسکین | Weblog Themes By : Bia2skin.ir | ||